شنبه 17 آذر 1397 | 12:49
روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟
روحانی چگونه می‌تواند ترامپ را شکست دهد؟

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"  دونالد ترامپ رئیس‌جمهورآمریکا درجدیدترین اظهارات ضدایرانی خود،گفته است؛ «سخت‌ترین تحریم‌هاراعلیه ایران اعمال کردیم. ما ایران راطوری تحریم کردیم که فکرمیکنم کمتر کشوری تا کنون اینطور تحریم شده باشد.» این جزو معدود مواردی است که ترامپ درباره ایران راست می‌گوید! گستردگی، شدت، تنوع و عمر تحریم‌هایی که آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرده، در تاریخ بشری بی‌سابقه است.
آقای روحانی رئیس‌جمهور کشورمان نیز هفته گذشته در چندین سخنرانی خود در سفر به استان سمنان به تحریم‌های آمریکا ‌اشاره و تاکید کرد؛ «قطعاً آمریکا را شکست خواهیم داد.» شکست دادن تحریم‌های آمریکا، مشروط به اتخاذ و پیشبرد سیاست‌هایی است که با موفقیت درآنها،حاصل می شود. رئوس وسرفصل‌های این سیاست‌هابه این شرح است؛
1- آقای روحانی : «آمریکا بداند نفت‌مان را می‌فروشیم و آنها قادر نیستند و نمی‌توانند جلوی فروش نفت ایران را بگیرند، اگر آمریکا بخواهد روزی جلوی فروش نفت ایران را بگیرد، نفتی از خلیج‌فارس صادر نمی‌شود.» این موضع‌گیری قاطع و شجاعانه جای تقدیر دارد اما برای آنکه اثرگذاری بیشتری داشته باشد، باید با اتخاذ سیاست‌های عملی، آن رامعتبرکرد و به طرف مقابل فهماند، اقدامات خصمانه‌اش بدون پاسخ نیست و باید برای پرداخت هزینه‌های آن آماده‌ باشد. درشرایط فعلی،مسیر نشان دادن قاطعیت درسیاست خارجی در نحوه برخورد با اروپا نهفته است. چراباید به گونه‌ای رفتار کرد و موضع گرفت که اروپایی‌ها گمان کنند، ایران دروضعیتی است که آنهامی‌توانند به هرشکلی عمل کنند.آقای روحانی،ظریف وسایر دولتمردان، آمریکارابه دلیل خروج ازبرجام بسیار سرزنش ومحکوم می‌کنند اماواقعیت آن است که دیپلماسی غلط دولت کار برجام را به اینجا کشاند. وقتی برداشت طرف مقابل این است که شما درهیچ شرایطی از برجام خارج نمی‌شوید و حتی تعهدات خودراتعدیل نمی‌کنید، چرانباید یکطرفه و بی‌هزینه از آن خارج شود؟! اولین گام برای شکست تحریم‌های آمریکا به هم زدن این معادله یکطرفه و زیان‌بار است.
2- آمریکا به موازات جنگ اقتصادی و تحریم، جنگ رسانه‌ای و عملیات روانی سنگینی را نیز به راه انداخته است. این جنگ نقشی تعیین‌کننده‌تر از جنگ اقتصادی دارد و اگر آمریکا در جنگ رسانه‌ای شکست بخورد، عملاً بخش اعظم جنگ اقتصادی آن نیز ناکام خواهد ماند. آنچه تقریباً در یک سال اخیر بر سر ارزش پول ملی آمد، بیش از آنکه ناشی از شاخص‌های اقتصادی باشد، به اذعان دوست و دشمن دستاورد سلاحی کشتار جمعی به نام تلگرام است.
در این میدان یک جنگ تمام‌عیار، 24 ساعته و بسیار هوشمند و پیچیده در جریان است. فضای مجازی وشبکه‌های اجتماعی اصلی‌ترین سلاح این جنگ هستند.اولین وبزرگ ترین ‌اشتباه در این میدان، تبدیل کردن آن به یک جنگ داخلی است. جنگی که نتیجه آن غفلت از هجمه دشمن و هدر رفتن انرژی است. سخن در این میدان، محدود کردن فضای مجازی و بستن دسترسی‌ها به این و آن ابزار ارتباطی نیست. سخن درباره قانونمند بودن ونظارت‌ پذیری این فضاست. حتی در کشورهای غربی نیز که ادعای آزادی آنها گوش فلک را کر کرده، فضای مجازی اینچنین بی‌در و پیکر و نظارت‌گریز نیست. نکته دیگر دورویی و تزویر آشکار و بی‌شرمانه آمریکا در این جنگ است. اگر جمهوری اسلامی برخوردی بسیار سطحی و حداقلی برای حفاظت از افکار عمومی در برابر سیل اخبار جعلی کند، به ضدیت با آزادی بیان و سانسور متهم می‌شود اماآمریکاعلناًوبه راحتی، صدها حساب کاربری ایرانی را در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی مسدود می‌کند. چرا؟ چون ارزش‌های آمریکایی را زیر سؤال می‌برده‌اند و می‌گفته‌اند بالای چشم اسرائیل ابروست!
3- آنچه دو مورد فوق را تکمیل می‌کند، شتاب بخشیدن در تحقق عدالت و برخورد با مفاسد اقتصادی است. نظرسنجی‌های مختلف و حرف مردم و کوچه و بازار نشان می‌دهد برخورد با مفاسد اقتصادی یکی از اصلی‌ترین مطالبات مردم است. وقتی سخن از عدالت و برخورد با مفاسد اقتصادی به میان می‌آید، ناخودآگاه اذهان و نگاه‌ها به سوی قوه قضائیه معطوف می‌شود. این نوع نگاه به مقوله عدالت و معضل فساد، حاوی ‌اشکالی اساسی است. فرض کنید ویروسی بیماری‌زا در منطقه‌ای شیوع پیدا کند. بی‌شک باید مبتلایان را درمان کرد اما استراتژی و اولویت باید چه باشد؟ کشف و از بین بردن سرمنشأ بیماری و عامل یا عوامل گسترش آن، یا تمرکز صرف بر درمان مبتلایان؟ مجازات مفسدان اقتصادی شبیه درمان مبتلایان به ویروس است. هرچند این برخورد نیز حلقه‌ای از زنجیر ریشه‌کن کردن بیماری است اما همه آن نیست و تا وقتی عوامل فسادزا شناسایی و مهار نشوند، مفسد وجود خواهد داشت و تکثیر خواهد شد. از آنجا که اقتصاد ایران تا حد بسیار زیادی دولتی است، اغلب مفاسد بزرگ نیز از همین طریق رخ می‌دهند. سیستم‌های نظارتی در دولت کم نیستند اما به دلایل مختلف آنچنانکه باید و شاید کار خود را به درستی انجام نمی‌دهند. چرا؟ شاید یک دلیل آن نوعی مصونیت نانوشته مقامات و مدیران در دوران مدیریت باشد.البته با اقدامات مثبت دستگاه قضایی، این مصونیت نانوشته طی سال‌های اخیر در حال کمرنگ شدن است. باید این روند را ادامه داد و شتاب بخشید. مدیران باید بدانند چنانچه فسادی بر اثر تصمیمات غلط، ترجیح منافع شخصی و بی‌مبالاتی آنان نسبت به اعمال قانون رخ دهد، اولین یقه‌ای که گرفته می‌شود، یقه خودشان خواهد بود. مدیریت فقط عرصه اختیارات و امتیازات نیست و بیش از اینها باید عرصه پاسخگویی، دغدغه و نگرانی از نتیجه کارهای کرده و نکرده باشد.
4- نکته بعدی برای موفقیت دربرابرآمریکااستفاده صحیح ازمنابع است.علیرغم برخی تصورات و القائات، کشوربا کمبود منابع مواجه نیست و آنچه مشکل‌زاست، عدم استفاده بهینه و درست از منابع است. ماجرای 18 میلیارد دلارارز دولتی که در چند ماه نخست سال جاری با قیمت 4200 تومان واگذار شد، یکی از نمونه‌های اخیر و تاسف‌آمیز مدیریت غلط منابع است. نقدینگی کشور به 1646 هزار میلیارد تومان رسیده است. این حجم بزرگ از نقدینگی که امروز تبدیل به بلای جان اقتصاد کشورشده و مانند گاوی وحشی و مهار نشدنی به هر سو حمله می‌کند - از بازار ارز گرفته تا خودرو و سکه و... - خسارت می‌آفریند، در صورت مدیریت صحیح می‌تواند به منبعی برای فعالیت، ‌اشتغال‌زایی و عمران تبدیل شود. به شرط آنکه افتخار آقای وزیر پس از 5 سال آن نباشد که یک مسکن نیز نساخته است!
تولیدکننده داخلی امروز باید در چند جبهه بجنگد. از یک سو با تحریم‌های دشمن، از سوی دیگر با سیل ویرانگر واردات و سخت‌ترازاین دو با ادارات و وزارتخانه های داخلی که به‌ جای حمایت و تسهیل تولید، گویی کاری جز پشیمان کردن و فراری دادن تولیدکننده از میدان جنگ اقتصادی ندارند! البته وقتی وزارتخانه‌ها خود به وارد کنندگانی بزرگ تبدیل می‌شوند،   چندان هم جای تعجب ندارد.بدون شک سفرهای خارجی واقامت درهتل‌های لوکس، با حق ماموریت‌های دلاری و کمیسیون‌های احتمالی، از سرزدن به شهرک‌های صنعتی در حاشیه شهرها، خاک خوردن و سر و کله زدن با کارگر و کارخانه‌دار داخلی که گله و توقع حمایت دارند، جذاب‌تر است!
5- برنامه‌ریزی، کار، تلاش ومقابله با دشمن نیازمند فضایی عقلانی و تمرکزی دقیق و مداوم است.هرمسئله‌ای که این تمرکزرامختل کند،خواسته یا ناخواسته در خدمت دشمن عمل می‌کند. حاشیه‌سازی و برجسته کردن امور فرعی و مسائل دست چندم و تبدیل آن به موضوعاتی داغ و اولویت‌های جامعه، تاکتیکی برای تبدیل فرصت هابه تهدیدات" که به شدت باید با آن مقابله و از افتادن در دام آن پرهیز کرد.
این مسئله را می‌توان مکمل و در راستای جنگ روانی و رسانه‌ای دشمن ارزیابی کرد. در جنگ‌های نظامی گاهی دشمن دست به عملیات ایذایی می‌زند تا حریف خود را فریب داده و وارد میدانی ‌اشتباه کند. وقتی زمین اصلی جنگ از نیروهای خودی خالی شد، دشمن عملیات واقعی و اصلی خود را ترتیب داده و به هدف خود می‌رسد. حاشیه‌سازی، عملیاتی از این جنس است. البته تفاوتی که میان این دو وجود دارد آن است که در میدان نظامی دشمن دست به عملیات ایذایی می‌زند اما در میدان افکار عمومی، حاشیه‌سازی اغلب در داخل و توسط عواملی داخلی انجام و دشمن روی موج آن سوار می‌شود.
بی‌شک می‌توان به موارد بیشتری از بایدها و نبایدها برای شکست آمریکا در جنگ ترکیبی علیه ملت ایران ‌اشاره کرد اما در پایان ذکر این نکته ضروری است که تحقق موارد گفته شده و موفقیت در آنها و سایر شرایط جنگ، پیش و بیش از هر چیز نیازمند اتکا به منبع لایزال قدرت است. «آنان که گفتند پروردگار ما الله است و پای حرف خود ایستادند، فرشتگان بر آنان فرود می‌آیند که؛ نترسید و غصه نخورید...» (آیه 30، سوره فصلت)

تخلیص ازمقاله محمد صرفی شنبه17/9/97کیهان

 

 

پیشکسوت بسیجی برادر صادقی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.